اون روزا که هنوز اسم کامپیوتر کمترکسی شنیده بود ، خونه ما مزین شد به یک رادیو ضبط!

ماهم مثل ندید بدیدا  هر صدایی رو ضبط می کردیم.

یک روز عموم اومده بودن خونمون، موقع خداحافظی دم در یادشون اومد یک مطلب مهم رو بگن!

منم بکش بکش ضبط رو آوردم تو حیاط تا مطالب مهم عموم رو ضبط کنم!

مطلب مربوط می شد به جریان اختلافی که بین داماد و مادرزن یکی از فامیلامون اخیرا رخ داده بود!

عموم با آب و تاب تعریف می کرد و حاضران هم با دو گوش کاملا شتوا گوش می دادن و منم ضبط می کردم!

یکدفعه نوار تموم شد و دگمه ضبط با صدای نخراشیده ای زد بالا ،

وتازه عمو و حاضرین متوجه شدن که صدا داره ضبط می شه!

عموم جوش آوردن که آخه اینم چیزی بود که ضبط کنی اگه اونا(منظورشون طرفین دعوابود) بفهمن می دونی چی میشه؟

مامانمم کلی دعوام کرد!

ودیگه عموم ادامه مطالب مهمشونو نگفتن و رفتن!!!!!!

....

حالا کلی از اون روزا میگدره ومن با خودم میگم خدا همشه ضبط صوت و فیلمش روشنه و ما غافل !

یک وقت اگه به خودمون بیایم که همه کارامون داره ثبت  میشه شاید دیگه اون کار رو ادامه ندیم!

ولی اگه نفهمیم وهمینطور غافلانه به کارای اشتباهمون ادامه بدیم شاید موقعی بفهمبم که خیلی دیر باشه!!!!!!!!!

که خیلی دیر باشه.....



موضوع :