شوهرش صبح دم در به خانمش گفت :امروز ماموریت باید برم یکی از شهرای اطراف ، احتمالا به موقع بر می گردم ولی اگه دیرتر اومدم نگران نشو ، کارم داشتی پیام بده و بعدخداحافظی کرد و رفت.
چند ساعت بعد خانم از حرف شوهرش یادش اومد و اون شهر و خوراکی مورد علاقه و معروف اونجا. موبایلش رو برداشت و شروع کرد به نوشتن پیام:
سلام. خداقوت . اگه تونستی یکم از........
یکدفعه ای با خودش فکر کرد نکنه شوهرش در زمان اداری و ماموریت بخاطر اون بره خرید!
بعد اگه اون خوراکیی رو که در زمان اداری شوهرش خریده خودشو بچه هاش بخورن نمیشه لقمه ی حرام ؟
بعد اون لقمه تاثیرش رو نمیذاره؟
پیام رو حدف کرد وخدا رو شکر کرد که قبل ارسال پیام ،خدا متوجهش کرد.
موضوع :